همان طور که قبل تر نیز به صورت غیررسمیاعلام شده بود، امروز با رای نمایندگان مجلس بررسی لایحه جدید عفاف و حجاب از صحن علنی خارج شد و به کمیسیون حقوقی و قضایی سپرده شد. لایحهای که از سر استیصال و ناچاری و با رویکرد چکشی برای امروز کف خیابان نوشته شده است. آنچه که در ابتدای لایحه تحت عنوان کار فرهنگی بیان شده چیزی جز تعارفات قانونی و ویترین کار نیست؛ اصل و هدف لایحه برخورد سخت با ناهنجاریهای در حال گسترش است. سپردن بررسی لایحه به کمیسیون قضایی و حضور اعضای کمیسیون فرهنگی بدون حق رای در جلسات بررسی لایحه، نشان میدهد که نه فقط متن لایحه بلکه رویکرد مجلس در موضوع حجاب مبتنی بر رویکرد سخت است. به شخصه به قانون گذار حق میدهم که جز به جرم انگاری و نشان دادن مشت آهنین نیندیشد. وضعیت حجاب آن قدر به جای باریک کشیده شده که فرصتی و مجالی برای فرهنگ نگذاشته است. مثل آدمیکه مبتلا به بیماری شده اما قدم به قدم بیماری اش جلو آمده و او مشغول کار دیگری بوده و الان وضعیتش بسیار وخیم شده است.
چرا چهار دهه ج.ا.ا این قدر با سلبریتیها ساخت و کنار آمد و لای پر قو آنها را بالای دست گرفت؟ چرا چهار دهه به اسم جشنواره فجر، با هر لباس و وضعیت نامناسبی آمدند و جایزه گرفتند و از تلویزیون پخش کردند تا ملت برایشان کف بزند؟ حتی یادم هست که در برنامههای زنده اعطای جایزه به بازیگران برتر جشنواره فجر، آن قدر وضعیت حجابشان بد بود که دوربین از فاصله نزدیک نمیتوانست قیافه بزک کرده آنها را نمایش دهد. اما حتما و حتما در برنامه زنده و چند نوبت خبر و برنامه کارشناسی باید ابعاد این موضوع برای مردم گفته میشد. هر مناسبتی اعم از شادی و غم، چند نفر از آنها باید در برنامههای تلویزیون حاضر میشدند. خدا نکند کسی از آنها دچار کسالت شود یا به دیار باقی برود، ریپورتاژ و گزارشی نبود که در تلویزیون پخش نمیشد. سلبریتیهایی که بارها و بارها خون ملت و دولت را مکیدند، تا توانستند لگد انداختند، اما همچنان مورد احترام حاکمیت بودند و بعد از چندین ضربه مهلک و کشاندن جامعه به لبه پرتگاه، حاکمیت فهمید که باطن اینها همان ظاهرشان است و آن قدر هم لازم نیست به آنها احترام بگذارد.
چرا چهار دهه است که ریسک پذیرش مسئولیت در سازمانهای دولتی پایین است؟ چرا هیچ تفاوتی بین خانواده مسئول و مردم عادی در ارتکاب ناهنجاری نیست؟ بلکه خانواده مسئول، از مصونیت بیشتری برخوردار است و آقایان با توجیه پسر نوح نیز از بدان بود اما پدرش پیامبر اولوالعزم، به ماله کشی کثافت کاری خانوادههای مسئولین پرداختند ومردم نیز در فضای مجازی شاهد شاهکارهای شاه بانوها و شاه دختها بودند!
چرا چهار دهه است که وضعیت فضای مجازی را رها کردند تا کار به اینجا برسد؟ چرا چهار دهه هیچ برنامه درستی برای استخدام معلم و استاد نبود که آدمیکه شایسته جایگاه تربیت نیست وارد مدرسه و دانشگاه نشود و معلمانی که خود باید ارشاد شوند الگوی بچههای مردم نشوند؟ و الان هستند معلمانی که سر کلاس با تیپ آنچنانی حاضر میشود و دانش آموزان خود را به تسمخر میگیرد. چرا عرصه دانشگاه را به اساتیدی داده اید که پول بیت المال را بخورند و آروغ روشن فکری سر کلاس درس بزنند و مملکت را به لجن بکشند؟ واقعا چرا؟ چرا چهار دهه در هر فیلم و سریالی آدمهای بدبخت و بی سواد چادری بودند و خوشبختها و خانم دکترها، قرتی و آنچنانی؟ چرا چهار دهه به هر مزخرفی که نتیجه اش جز حیازدایی از جامعه به اسم خنده نبود مجوز دادید که روی پرده سینما برود؟ که چه بشود؟ چرا چهار دهه است فرهنگ جامعه را به خدا سپرده اید و خیال کرده اید کسی به آن کاری ندارد و الان میخواهید با زور و ترس و جرم انگاری تمام آن اشتباهات را جبران کنید؟ واقعا خیلی از اینهایی که کشف حجاب میکنند، مستضعف فکری اند، بدبخت روزگاراند و در جهل مرکب. چرا باید کار به اینجا کشیده میشد که درمان این بیماری جز با تیغ جراحی ممکن نباشد؟
واقعا باید خون گریه کرد از وضعیت فرهنگی کشور و از خواب سنگین حاکمیت که بی خیال فرهنگ بود تا کارد به استخوان رسید. تا سرطان همه وجود پیکر و جسم را گرفت و دید که دارد جان از تن میرود. واقعا برای دختران و زنان بدبخت کف خیابان که فردای تصویب قانون، به خاطر *هیچ* باید درگیر شوند، باید جریمه شوند، باید نگاهشان به اسلام و حکومت بدتر شود، دلم میسوزد. خیلی از آنها واقعا برای هیچ دارند خودشان را خرج میکنند و این هیچ را باید با کار فرهنگی به آنها میگفتید. آقایان، کاشکی کمیعقلانیت به خرج میدادید. کمیفردا را هم میدیدید تا کار به جراحی سنگین برای حجاب نمیرسید. کاشکی حداقل چشم و گوشتان را باز کنید و برای آینده فکر کنید.